• بازگشت به صفحه اصلی
  • maandag 24 december 2007

    پيام به تورك تباران كشور - محسن زردادی


    محسن زردادی

    پیـــام به تورکتبـــاران کشور

    به طرفداران نظریهء ایجاد شورای همبستگی تورکتباران افغانستان تقدیم است

    الا ای تـورکتبــاران تــورکتبـــاران

    بهــم یکجـا شویــد چون ابر وباران

    بجــوشیـــد و بغریـــد و بباریـــــــد

    بـه شهـر و ده و دشت و کوهساران

    زمیــن و خـاک را سرسبز سازیــد

    زبــــاغ و بوستــــان و کشتـــزاران

    بنــا سازیــــد فرهنــــگ نوینــــــی

    هزار واوزبیک وتورک * وتتاران

    شمـــا هستیــــد تهـــــداب تمــــــدن

    دریـــن خطـه دریـن ملک ودیاران

    بسوزیــــد کینــه های قرن هـــا را

    بسازیــــد بــا تمــــام همــــجواران

    ز بلــــخ و بامیـــان وغور وغزنـه

    زکابــــل تـا هـــرات و قندهـــاران

    رها سازیـــد این ملــک و وطن را

    زدســــت تنبـــلان و مفتــــخواران

    شماییـــــد جـــزء فرهنگ جهــانی

    شمــا مســؤل این خاکـــید یــــاران

    ز وحـــدت زنـده گـردد هویـت مــا

    همــان هویـت که سالستش هزاران.

    * تورکمن ها وسایر اقوام تورکتباریکه نام شان در شعر ذکر نشده است.

    م. زردادی

    يکشنبه 25 قوس 1386 خورشيدی برابر با 16 دسمبر2007 ميلادی/ آلمان

    16 / 12 / 2007 Germany



    maandag 17 december 2007

    نتيجه نظرسنجی درمورد حادثه خونين بغلان

    نتيجه نظرسنجی درمورد حادثه خونين بغلان

    بعداز انفجار خونين بغلان كه بيشترين تلفات در قبال داشت ، بسياری سوال ها لاجواب مانده است كه مهمترين آنها اينست كه چرا مسئولين بلند پايه ولايتی به شمول والی ولايت ، قومندان پوليس و آمر امنيت درين ملاقات هيآت های پارلمانی حضور نداشتند . بنآ حدس و گمان های زيادی وجود دارد كه در عقب اين انفجار خونين چه كسانی قرار داشته باشند !!!
    وبسايت داكترهمت فاريابی بخاطر جويا شدن از نظريات خوانندگان محترم ، نظرسنجی ئی را براه انداخته بود كه طبق وعده ، نتايج آن به اطلاع خوانندگان عزيز رسانيده ميشود .
    عنوان نظرسنجی كه “حادثه خونين بغلان” ناميده شده بود و سوال چنين مطرح گرديد : « چه كسانی در عقب حادثه بغلان قرار دارد ؟ »
    درين سوال چهار الترناتيف استجواب بشكل ذيل پيشكش خونندگان گرديد :
    اول - حكومت آقای كرزی ،
    دوم - طالبان ،
    سوم - حكومت كرزی با طالبان ،
    چهارم - حزب اسلامی حكمتيار .
    درين نظرسنجی به تعداد 780 خواننده سايت شركت نموده و رآی خود را به شرح ذيل ارائه فرمودند :
    يك - حكومت آقای كرزی - 210 رآی , ( 26.9 % ) ,
    دو - طالبان - 40 رآی ٫ ( 5.1 % ) ,
    سه - حكومت كرزی با طالبان - 360 رآی ، ( 46.1 % ) ,
    چهار - حزب اسلامی آقای حكمتيار - 70 رآی ، ( 21.1 % ) .
    به اينترتيب بيشترين رآی دهندگان باور دارند كه در عقب حادثه خونين بغلان حكومت آقای كرزی يكجا با طالبان قرار دارد .
    اما كمتررين باورمندی خوانندگان به اينست كه طالبان به تنهائی در عقب اين انفجار قرار داشته باشد .
    حكومت آقای كرزی به تنهائی و حزب اسلامی گلب الدين حكمتيار به تنهائی ، تقريبآ نظريات مساوی ارائه گرديده است . خونندگان محترم ميتوانند خود نتيجه گيری كنند .
    از خوانندگان گرامی كه در نظر سنجی شركت نمودند ، سايت داكترهمت فاريابی سپاسگذاری بی پايان خود را حضور ايشان تقديم ميدارد .
    مسئول سايت - محمد عالم ابراهيمی

    zondag 16 december 2007

    نامه به جوانانيكه پارلمان آينده كشور را تمثيل ميكنند

    نامه به جوانانيكه پارلمان آيندهكشور را تمثيل ميكنند

    برادر عزيز ..... السلام و عليكم . اميدوارم كه سلام و احترامات مرا به نمايندگي از دوستان اينجائي به حضور تمام جوانان با احساس كه پارلمان
    آينده كشور را تمثيل ميكنند برسانيد .
    از ايميل شما يكجهان ممنون و سپاسگذاري ميكنم . آرزو هاييكه نسبت به روند ايجاد اتحاد در بين تورك تباران افغانستان بمثابه تخته خيز بسوي وحدت ملي جمله اقوام ساكن كشور ارائه نموديد قابل قدر بوده و مختصرآ به حضور شما و ديگر جوانان به عرض ميرسانم كه كار جدي بالاي اين طرح جريان دارد و از هرنوع جزئيات پروسه شمايان به وقت مناسب در جريان گذاشته خواهيد شد . اما فعلآ نسبت عدم همآهنگي كامل در بين فعالين در اروپا ، امريكا ، كانادا ، آسترليا ، تركيه ، داخل افغانستان و كشور هاي ديگر براي دعوت قورلتاي “كنگره موًسس” شوراي فرهنگي توركتباران ، بيشترين فشار كار بالاي چند نفر محدود از جمله خودم ميباشد و به اين سبب هم من نميتوانم با هريك از دوستان عزيز در ميمنه تماس جداگانه بگيرم بنآ اميدوار هستم كه مرا درك كنند و اين مشكلات بزودي مرفوع خواهد شد .
    در موضوع كنفرانس “پارلمان جوانان” كه شما لطف نموده و بامن درميان گذاشتيد بايد گفت كه : من دقيقآ نميدانم كه محتواي كار كنفرانس از چه قرار خواهد بود و كار در امور جوانان شوراي فرهنگي تورك تباران نيز بشكل منسجم پلانيزه نشده است كه آنرا به خدمت شما گسيل نمايم زيراكه منتظر دعوت شوراي تدارك ميباشيم كه انشاالله در آينده ها بزودی تدوير خواهد شد .
    ولي مجموعآ خواسته هاييكه براي ما و شما و ساير اقوام تحت استبداد در اولويت قرار دارد ، ميتوان قرار ذيل مختصرآ و عجالتآ در هر سطوح مختلف تمثيل شود :
    در عرصه سياسي :
    الف - تمثيل اولويت بخشيدن در راه انتخابي بودن والي ها توسط يك وكيل پارلمان از اهميت حياتي برخوردار است ، شما ميتوانيد تمثيل نمائيد كه در تمام كشور هاي جهان روئساي قدرت محلي مانند والي ها ، ولسوال ها ، شاروال ها وغيره قدرت هاي محلي انتخابي ميباشند .
    از چند جهت ما ميتوانيم استدلال كنيم كه يك والي انتخابي نسبت به يك والي انتصابي به مراتب موًثر تر ، عدالتخواهانه تر ، دموكراسي تر و مردمي ترميباشد :
    به نسبت اينكه يك والي انتخابي توسط مردم در نزد مردم جوابده بوده و مسوليت دارد ، درحاليكه يك والي انتصابي توسط مركز در چهره ابتكار وزير داخله يعني تحت تآثيرات مستقيم وزير داخله ، در نزد مردم خود را مسول احساس نميكند و فكر ميكند كه او توسط رئيس جمهور و وزير داخله گماشته شده است و تنها به نزد آنها مسوليت دارد .
    يك والي انتخابي ممثل واقعي نمايندگي مردم است ، آنچه سيستم دموكراسي واقعي از ما ميطلبد اما يك والي انتصابي چهره تمركز استبدادي قدرت را نمايان و تمثيل ميكند و نميگذارد كه جوانه هاي دموكراسي در محلات رشد قانونمند خود را بپيمايد .
    درصورت انتخابي بودن والي مردم عملآ در قدرت سياسي سهيم ميشوند و خود را به دولت نزديكتر احساس مينمايند .
    شانس يك والي انتخابي در قانون شكني ، رشوت خوري ، مردم آزاري كاملآ اندك و حتي هيچ ميباشد .اما يك والي انتصابي هميشه چنين بوده است يعني غيرمسًول مقتدر ، رشوت خور ، مردم آزار ، قانون شكن .
    بالآخره والي هاي انتخابي امتحان خود را به نزد مردم و جامعه گذشتانده كه كه غيرقابل قبول و غير قابل تحمل ميباشند .بايد صفحه جديدي در اداره امور محلات باز گردد كه به خير مردم و جامعه باشد .
    با انتصابي بودن والي ها دولت هيچگاه موفق نخواهد شد كه نفوذ واقعي خود را در محلات گسترش دهد وبكار گيري زور استبداد را در جامعه ميكشاند . ده ها محسنات ديگري در انتخابي بودن والي ها نهفته است كه همه آنها را طي يك نامه مشكل است كه شرح داد .
    ب - صلاحيت اجرائيوي و تقنيني در سطح محلات مطابق به قانون اساسي مركزي ويا به عباره ديگر صلاحيت هاي اجرائيوي و تقنيني داخل ولايتي كه مناقض قانون اساسي مركزي نباشد .
    قسميكه ميدانيم ، شورا هاي ولايتي با صلاحيت مشورتي مانند امروز در اكثريت قوانين اساسي گذشته نيز تسجيل يافته بود . چون اينگونه شورا ها موًثر نبود بنآ در گذشته ها عملي نشد اما اين بار دفعه اول است كه شورا هاي ولايتي عملآ عرض وجود كرد ولي قسميكه ديده ميشود فعاليت هاي آنها غير موًثر و غير تعيين كننده در حيات اجتماع باقي مانده است . به اين سبب اولويت شورا هاي با صلاحيت محلي را در بستر يك پرسش مثال گونه بسيار ساده ميتوان توضيح كرد :
    اگر در يك ولايت مناسبات اقتصادي ، اجتماعي ، كلتوري و فرهنگي توسط قوانين مصوبه شوراي ولايتي همان ولايت ترتيب و تنظيم گردد كه مناقض و مغاير نفس و روحيه قانون اساسي مركزي نباشد ، براي كي ملال آور خواهد بود ؟ مسلمآ به نقص هيچ كسي ، هيچ قومي ، هيچ ارگاني تمام نخواهد شد .
    اوضاع مناسبات اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي توسط شوراي ولايتي با صلاحيت كه از مردم همان ولايت انتخاب گرديده اند ، بهتر وارسي ، ترتيب و تنظيم خواهد شد نسبت به اينكه از مركز با عدم شناخت كافي مناسبات منطقوي براي تنظيم امور امر صادر شود .
    بلي ! اين امر مستلزم تعديلات در قانون اساسي است ولي اين مسئله حق مسلم تمام مردم افغانستان است كه نورم هاي دموكراسي را بازتاب ميدهد بايد بخاطر بدست آوردن اين حق مبارزه شود و در هرجا اين مسئله بطور جدي مطرح وتوسط شما جوانان در “پارلمان جوانان” تمثيل شود .
    در عرصه اجتماعي و فرهنگي :
    الف - مسئله زبان ، توجيه ، تفسير و تطبيق درست و عادلانه وبرحق ماده شانزدهم قانون اساسي است .
    به اين مفهوم كه همگي بايد بدانند و آگاه باشند كه زبانهاي مندرج غير دري و پشتو در ماده شانزدهم قانون اساسي كشور ، در سطح كشور ، زبانهاي سوم هستند ولي در سطح مناطقيكه اكثريت مردم به يكي ازين زبانهاي محلي صحبت ميكنند ، زبان دوم ميباشد .
    يعني در مناطق تورك نشين كشور كه زبان دري مورد كاربرد دارد ، مردم آن مناطق مجبور نيستند كه بغير از زبان خود دو زبان دولتي را تطبيق نمايند بلكه در پهلوي زبان خود يك زبان ديگر كه عبارت از لسان دري ميباشد در امور اداره ، تحصيلات ، منابع اطلاعاتي وغيره امور اجتماعي فرهنگي بكار ميبرند اما زبان دومي دولتي “پشتو” منحيث زبان رسمي كشور ميتواند به صفت يك مضمون در نساب تعليمي شامل ساخته شود .
    و همچنان در مناطقيكه در پهلوي زبان محلي ، زبان پشتو مورد پسند است ، درينصورت مردم منطقه زبان خود را در پهلوي زبان پشتو استفاده نموده و رشد ميدهند ولي زبان “دري” به حيث زبان رسمي كشور در نساب تعليمي داخل ميگردد . اين تجربه به ديگر كشور هاي كثيرالاقوامي نيز نتايج مطلوب داشته است .
    ب - موضوع نگهباني از آثار وعابدات تاريخي كه در حالت بسيار بد قرار دارد وخطر جدي نابودي آنها محتمل است ، بايد تحت پوشش جدي قانون قرار گرفته و از آنها محافظت گردد واين موضوع ايجاب ميكند كه نورم هاي جدي قانوني توسط پارلمان توليد شود . اين مسئله ديگريست كه ميتواند توسط جوانان تمثيل و توجه عامه اعم از دولت و مردم جلب گردد .
    اينك در چهار نقطه فوق الذكر كه مهم وحياتي در زندگي سياسي ، اجتماعي و فرهنگي شمرده ميشود ، بطور موجز و فشرده بيان گرديد كه توجه جوانان اشتراك كننده “پارلمان جوانان” به آنها معطوف شود .
    البته تفصيل موضوعات فوقآ بيان شده را ميتوانيد در سايت من
    www.drfaryabi.blogspot.com دريابيد .
    به آرزوي موًفقيت شما جوانان
    داكترهمت فاريابي
    چهاردهم دسامبر 2007 ميلادي

    vrijdag 14 december 2007

    عيد مبارك

    عيد سعيد قربان را به تمام خوانندگان محترم از صميم قلب تبريك و تهنيت عرض نموده و در پرتو اين روز خجسته وپر بركت ، از بارگاه ايزد لايزال تمنا ميكنيم كه دشمنی، كينه ، بدخواهی و بدبينی در وطن ما افغانستان خاتمه يافته و برادری ، برابری ، صلح و امنيت سرتاسری در كشور جنگ زده و ويرانه ما تآمين گردد . آمين يا رب العالمين

    donderdag 13 december 2007

    نامه سرگشاده به شيرين عبادی و اكبر گنجی

    نامه سرگشاده یک فعال حقوق بشر و جنبش دانشجوئی آذربایجان خطاب به شیرین عبادی و اکبر گنجی

    پنجشنبه,۲۲ آذر ۱۳۸۶
    آزاد تبریز- روزهای اخیر شاهد گسترش بازداشت و آزار و اذیت فعالان ملی گرای آذربایجان هستیم. فعالانی که با اتخاذ مشی مدنی جهت احقاق حقوق اولیه و انسانی ملت آذربایجان، مصرح در تمامی قوانین شناخته شده بین المللی مبارزه می کنند. همه این فعالان بدور از هر گونه خشونت خواهان برچیده شدن مظاهر تبعیض زبانی از جامعه چند ملیتی ایران بوده و بر اساس اصل مورد قبول، روشن و شناخته شده حق تعیین سرنوشت ملی خواهان شرکت مستقیم در سرنوشت سیاسی و ملی خود می باشند. عمده بازداشت شدگان فعالان فرهنگی، دانشجوئی، دانش آموزی و روزنامه نگاران می باشند. این افراد به بهانه واهی اقدام علیه امنیت ملی و یا تجزیه طلبی دستگیر و بدون داشتن وکیل محاکمه شده و ماهها در سلولهای انفرادی برای اخذ اعترافات تلویزیونی تحت فشار و شکنجه بازجویان وزارت اطلاعات قرار دمی گیرند.

    خانم شیرین عبادی و آقای اکبر گنجی
    فعالان دانشجوئی و جامعه روشنفکری آذربایجان بسیار علاقمند هستند بدانند در تعریف شما از بشر و حقوق آن، انسان ترک آذربایجانی چه جایگاهی دارد؟
    آیا اصولا شما دو نفر که بعنوان مدافعان حقوق بشر در دنیا شناخته شده اید- بطوریکه خانم عبادی جایزه نوبل و آقای گنجی چندین جایزه از موسسات بین المللی بخاطر دفاع از حقوق بشر و آزادی بیان گرفته است- فعالان آذربایجانی را فارغ از اندیشه سیاسی شان بعنوان انسانی که دارای حق و حقوق است، قبول دارید یا نه؟

    آقای گنجی و خانم عبادی
    بنده بعنوان یک فعال دانشجوئی و حقوق بشر بارها از رسانه های گروهی دفاع شما از زندانیان سیاسی جنبش کارگری، جنبش زنان و جنبش دانشجوئی فارس و یا همان انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم و …را شاهد بوده ام ولی تا بحال در جایی از شما نقل قولی در ارتباط با زندانیان سیاسی آذربایجان نشنیده ام.

    آیا شما خبر دارید که سعید متین پور بیش از دویست روز است که در سلول انفرادی برای اعترافات تلویزیونی تحت شکنجه است؟ و آیا خبر دارید که برادر ایشان علیرضا متین پور بجرم خبررسانی در خصوص برادرش دستگیر شده است؟
    آیا شما خبر دارید در حالیکه بهروز صفری در زندان بوده و همسرش لیلا حیدری نیز زمانیکه برای ملاقات همسرش رفته بود دستگیر شده و اینک هر دور در زندان هستند؟
    آیا شما خبر دارید که صالح کامرانی وکیل پایه یک دادگستری بجرم دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان خود اینک در بند 209 زندان اوین محبوس است؟
    آیا شما اطلاع دارید که تا یکماه دیگر همسر یعقوب سالکی نیا روزنامه نگار فعال آذربایجانی در حالی اولین پسر خود را بدنیا خواهد آورد که پدرش در کنارش نخواهد بود؟
    آیا شما خبر دارید که میرقاسم سیدین زاده آرامترین فرد در مجموعه جنبش دانشجوئی آذربایجان الان در اوین است؟
    آیا شما خبر دارید که چندین دانشجوی آذربایجانی از دانشگاه اخراج و روانه زندان شده است؟
    آیا خبر دارید که محمد رضا عوض پور دانش آموز تبریزی تنها بجرم نوشتن شعار من ترک هستم به زندان رفته و از پاهایش آویزان شده است؟
    آیا اطلاع دارید که نشریه دیلماج ارگان جوانان روشنفکر و ملی گرای آذربایجان بدلایل اعلام نشده توقیف شده است؟
    و ….
    نکند شما هم مثل جمهوری اسلامی معتقد هستید که آنها تجزیه طلب بوده و بایستی در سیاهچالهای رژیم نژادپرست ایران بپوسند. برای شما که ظاهرا گفته می شود مدافع حقوق انسانها هستید، ایدئولوژیتان مهتر است یا دفاع از کرامات انسانی؟
    مطمئن باشید که ملت آذربایجان این روزهای سرنوشت ساز و تاریخی را هرگز فراموش نخواهد کرد.
    آنهائیکه بنام مدافعان حقوق بشر و بنا به مصلحتهای سیاسی و گروهی با سکوت خود در کنار رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفته و شادمان از بازداشت جوانان آذربایجان هستند برای توجیه وجدانهای بیدار و آگاه ملل ایران جوابی برای گفتن نخواهند داشت.

    احسان تبریزلی، فعال حقوق بشر و جنبش دانشجوئی آذربایجان
    22آذرماه 1386

    zondag 9 december 2007

    عكس العمل جوانان ازره در توهين نامه ذره بين

    قساوت با چهره پنهان
    سمنگان اورگ
    نوشته داکترهمت فاریابی محقق وکارشناس امور سیاسی
    { گرفته شده از سایت( سمنگان اورگ
    مقاله قساوت با چهره پنهان، گزرونظری است برحرکت هزاره ستیزی وجریان، نفرت افکنان واتش افروزان عصرجدید افغانستان، این نوشته تحلیل وبررسی جامع و روشنگرانه است،از داکتر اکبر همت فاریابی درباره مقاله وتهدید نامه (عارف زره بین) نشر شده در سایت خاوران: عارف زره بین همانند هرشخص نفاق اندازدیگر هنوز مجهول ونقابدار است اما برچه خونینش که بر قلب وحد ت ملی فرو میرود شنا خته شده و نمایان است-اما سایت
    خاوران در سویدن توسط پوهاند رسول رهین مدریت و نشر می میگردد-- سمنگان اورگ
    قساوت با چهره پنهان نوشته داکتر (اکبرهمت فاریابی) سمنگان اورگ - 17 نظر

    نویسنده: رمضان خدادادی از سویس جمعه 18 آبان1386 ساعت: 22:28
    سلام حضوری میزبان گرامی ویب بلاگ و جناب اندیشمند دوکتور فاریابی ارجمند.
    نخست صمیمانه ترین تمنیات و احترامات خویش را حضور جناب دوکتور فاریابی گرامی تقدیم میدارم. بدون تردید ارزیابی و کنکاش خیلی عمیق و علمی، از اوضاع تاریخی هزاره ها داشته اید، و از اتخاذ موضع عدالت خواهانه تان تمام ملت های عدالت خواه کشور ما مطمنآ سپاسگذارند.
    در مورد ارزیابی گفتم شما واقعآ شخص مردمی، جامع ،جامعه شناس و بر خاسته از بتن جامعه افغانستان هستید، گفته های شما را نه من بلکه هر هزاره تأیید میکند. چون امروز مردم ما< هزاره ها > به دنبال هویت شان هستند، و درین ارتباط هر جوانی هزاره مطالعه و تحقیق میکند. من شخصآ تا دو سال قبل از هزاره چیزی نمیدانستم، اما فعلا از افتخارات کوشانیان تا مقاومت جانانه غرب کابل، توسط شهید بابه مزاری و فرزندانش اطلاعاتی کسب کردم.
    اما در ارتباط نوشته های < عارف ذره بین> باید گفت که چنین چرند های گرچه تحرکات را به همراه دارد، به ویژه روی افراد که مانند خود نویسنده شرارت پیشه اند، ولی اتخاذ چنین مو ضع های از جانب دشمنان مردم ما، ملت ما را بیشتر از پیش آگاه و بیدار میسازد. این ها کسانی هستند که از دریچه منطق نمیتوانند وارد شوند جز توطيه و شیطنت، اما سر انجام مردم ما ثابت قدم و استوار تر میشوند.
    یکبار دیگر از موضع گیری جناب شما قلبآ تشکر میکنم
    پست الکترونیک

    نویسنده: چنگیز تورانی شنبه 19 آبان1386 ساعت: 1:34
    این جنایت یقینا کار افغان ملتیها متحیدین آنها در دولت کرزی طالبان و گروه حکمتیار است ... ناسیونالیست ها هیچ حزب و یا گره را که مخالف آنها باشد تحمل نمیتوانند سید مصطفا کاظمی سخن گوی جبه متحید ملی بود بنابراین این حادثه اولین ضربه از طرف شوونيزم به جبه متحید ملی بود
    من روزهای را به یاد می آورم که درآن روزها سید مصطفا کاظمی ..... بر علیه ملیت ما دسیسه چینی میکرد دست آنها تا میرفق به خون ما آغشته بود
    کاظمی نوکر خود فورخته بود با تومانهای که بابت جاسوسی از آخوند های ايرانی گرفته بود توانست رای بخرد و به مجلس راه یابد
    کاظمی تا آخرین روز های عمر ننگین خود دست از افکار پلید خود بر نداشت
    تا اینکه به سزای اعمال خود رسید
    چنگیز- از مزار شریف

    نویسنده: کوشانی شنبه 19 آبان1386 ساعت: 1:52
    این که کاظمی خود فروخته و مزدور بود در ان شکی نیست.کاظمی فعلا مرده است،وخداوند پاک خود می داند با بندگانش چگونه برخورد کند.ولی دوست عزیز اگر راستی آزره هستی لازم نیست خودت را چنگیز بنامی درست است که ما ازره ها ترک مغول هستیم ولی ما در مقابل چنگیز جنگیدیم ومقاومت جانانه کردیم،که خرابی های بامیان تا هنوز نشانه مقاومت قهرمانانه ما است.
    حتی امپراطوری خوارزم شاهی که سراسر ترکستان وافغانستان وایران کنونی واویغورستان یا تورکستان شرقی را نیز زیر سلطه وحکومت خود داشت از غرجستان قهرمان بر خاسته بود.وبه خوارزم شاه غرجه معروف بود.
    ولی ایرانی ها در کتاب های تاریخ شان خوارزم شاه را ایرانی جلوه داده اند ،که این حقیقت ندارد.
    ولی چون صد ها سال است که در منطقه بر ضد تورک مغل ها کار شده وتبلیغ سوءشده نام چنگیز با عکسالعمل بدو منفی مواجه میشود.بنا بر این لازم نیست که خودرا به نام چنگیز بنامی ویا به آن افتخار کنی.
    چون .....ایرانی ها می خواهد تو وملت باستانی وتاریخی ات را بازمانده چنگیز معرفی کند وخود ها را صاحبان اصلی این سرزمین ها.
    در حالیکه افغانستان از هزاران سال پیش یک بخشی از ترکستان بزرگ بوده.وهمین اکنون اقوام ازره اوزبیگ ترکمن اویماق بیات قرقیز مغل قزلباش ودیگر اقوام تورکنژاد زنده گی می کند که اگر احصائیه واقعی گرفته شود تورک نژادان بیش از 50% نفوش این کشور را تشکیل می دهند.بنا بر این به چیز های واقعی تمسک کن.ما اقوام تورک مغل وارثان واقعی تمدن این منطقه هستیم مانند کوشانی ها هفتالیان.خوارزم شاهیان غوری ها غزنوی ها زاولی ها ..وووبنا بر این می توانی به این افتخارات بی شمار افتخار کنی ونام خود را از بین این قهرمانان انتخاب کنی
    .
    نویسنده: Hussainشنبه 19 آبان1386 ساعت: 3:58
    Dear Foryabi ! We are on top of the world from your topic about Hazara Turk and We will never forget you and like you

    نویسنده: شریف بامیانی شنبه 19 آبان1386 ساعت: 11:23
    با سلام خدمت دولت خان ودوستان که در ارتباط با نوشته داکتر صاحب همت اظهار نظر کرده اند.
    من می خواستم بگویم که هزاره بعنوان یک ملت بیدار وبا صلابت حس حقارت و حسادت گروپهای فاشیست وبر تری خواه بر انگیخته است. لذا علیه هزاره به توطه وتهدید می پردازند. وظیفه من شما است که با اگاهی ویگانگی هدفمند در سایه اموزه های بابه و مراد مان مزاری برای جان گرفتن عدالت وبرابری در افغانستان به پیش برویم.
    ما از داکتر صاحب همت هم تشکر می نمایم که به وظیفه قومی وبرادری خود اگاهند وبا دانش وقلم خود از مردم هزاره دفاع می نمایند. که ازبیک وترکمن وایماق و همه مردم وحدت پسند از یک تاریخ وفرهنگ بوده واز یک ارمان حمایت می نمایند.
    خواهش من از دوستان این است که در باره مقاله همت صاحب دقت نموده واظهار نظر کنند
    .
    نویسنده: ولی عالمی شنبه 19 آبان1386 ساعت: 13:38
    با عرض ادب خدمت همه دوستان و به خصوص پژوهشگر فرهمند ورسالتمند آقای دکتر همت فاریابی.من منحیث یک فرد از جامعهء قهرمان ومقاوم هزاره
    از زحمات جناب فاریابی صاحب بی نهایت اظهار امتنان و سپاسگزاری مینمایم؛واینکه جناب ایشان با قلم توانای خود از فداکاری های ملیت شریف هزاره یاد آوری نموده و اراجیف و یاوه گویی های عارف ذره بین را مدلل و مستند با چالش فرا میخواند
    اینرا نباید از نظر دور داشت که این یاوه نویسی عارف ذره بین ها بار اول و یا آخر نخواهد بود؛مردم ما بارها مورد حمله شاهان خون آشام وقلم بدستان مزد یگیر آنها در طول تاریخ قرار گرفته ولی چیزی که برای بقا و سر بلندی مردم عزیز ما مهم و سر نوشت ساز است اینکه ما باید بر علیه اینگونه مظالمت ها یکدسته و یک پارچه متحد و سر بلند باشیم و تا بتوانیم صدای حق طلبانه خویش را بیشتر از بیش رساتر سازیم.ما نمیتوانیم که دقیقآ انگشت اشاره به طرف و یا نهادی مستقیم دراز کنیم که کی و کیها در عقب این اوباشی ها قرار دارد ولی چیزی مسلم آنست که اینگونه تحرکات از طرف جناح های برتری خواه صورت میگرد که آنها اعتقاد عمیق به برتری خواهی نژادی و فاشیزم قبیلوی دارد که هرگز خواهان سربلندی و عزتمندی ملیت های هم سرنوشت و محکوم افغانستان نیست که خود خواهی و انحصار گرایی این اشخاص را در دهه نود میلادی بر همه آشکار است که نتیجه مستقیم آن جنگهای خونین قومی در کابل بود.اکنون شما برای تجربه سری به سایت تول افغان ؛آریانا نت و خاوران بزنید و آنوقت پی خواهید برد که کیها در پی پخش اینگونه امراض خود بزرگ بینی استند.ملیت قهرمان ما همچنان مانند گذشته قدم اول را برای اتحادو همبستگی همه اقوام افغانستان برداشته و برمیدارند که بنیانگذار این جنبش ملی شهید بزرگ مزاری بزرگ میباشد.ولی نکته مهم دیگر اینکه ملیت شریف هزاره هرگز صداقت و فداکاری برادران و قومای شریف ازبک و ترکمن اشر را فراموش نکرده و سخت به این دوستی خلل ناپذیر معتقد و پابند است؛چون این دوستی یگانه میراث شهید بزرگ مزاری کبیر است که برای رهروانش به میراث گذاشته که باید از آن پاسداری و حراست گردد
    .
    نویسنده: ع ترکمنییکشنبه 20 آبان1386 ساعت: 0:25دوستان سلام.
    من اولآ سالروز شهادت فرزند صادق هزاره و قهرمان جوان ملت(خالق شهید)ره بتمام آزادیخواهان و عدالتخواهان بخصوص ملت قهرمان پرور هزاره تسلیت میگویم.
    جای بسیار خوشیست که امروزه نسل جوان هزاره به مسئولیتهایشان در برابر ملت و مردم خود پی برده اند و جوانان روشنفکر ما چون (برادر فارابی) و امثالشان که از پرتلاشترین و آگاه ترین جوان هزاره هستند با تلاشهای مداوم خود آنچه که حقیقت است ره به مردم ابلاغ میکنند و برای روشن کردن اذهان مردم از هنر و دانش خود استفاده میکنند که قابل تقدیر است.
    هزاره ستیزان هر انچه از دست شان آمد برای از بین بردن هزاره دریغ نکردند و همه راه کارها ره برای حذف موجودیت هزاره بکار بردند,اما ملت صبور و سختکوش هزاره با تحمل کمرشکن ترین شرایط و سپری نمودن سخت ترین روزها و فدا نمودن بهترین و رشیدترین فرزندان خود به جهان اثبات نمودند که ملت هزاره دست از عدالتخواهی و مقابله با اپارتایت و فاشیستی برنخواهد داشت و قتلعام و تحریم نمیتواند جلوی پیشرفت جوانان هزاره ره بگیرد.
    آقای(عارف زره بین) باید بداند که نمیتواند با کورگرفتن چشمان خود فکر کنند که دیگران هم نمیبینند. حقیقت های تارخی و امروزی بیانگر واقعیتهایست که تمام اقوام و ملیتها ره از چلوصاف امتحان گذرانده است.کلتور,فرهنگ,صداقت,منطقی بودن هر ملتی ره میتوان از عملکردشان پیداکرد.شما خود شاهد تمام وضعیت و شرایط امروزی کشور و جامعه هستید که خود بیانگر صداقت در گفتار و اعمالشان است.
    هزاره ها با صداقت و دلسوزی که به کشور و مردمش دارند در طول تارخ نه کشور ره به حراج کشیده و نه از شرق و غرب ره برای اشغال کشور دعوت نموده اند و نه کسی ره بجرم متعلق بودن به قومی قتلعام نموده اند.بلکه همیشه بخاطر وحدت ملی و همزیستی با همه اقوام ساکن در کشور از حق خود گذشته اند.
    (من امیدوارم آقای زره بین با دیدن اعمال دیگران توسط زره بین یکبار بدون زره بین به خود هم نگاه کند شاید چیزهای ره که با زره بین بوجود دیگران میبیند با چشمان عادی در وجود خود خواهد دید
    ).
    نویسنده: آتیلایکشنبه 20 آبان1386 ساعت: 0:49
    با سلام وتشکر از دوست وبرادر عزیز وهم خون ما محترم همت فاریابی وباقی دوستان نظر دهنده!
    مقالات جالب وخواندنی وتحقیقی وآکادمیک جناب فاریابی وجناب شهرانی را می خوانم و از مطالب شان بهره می برم.
    از صمیم قلب از هردوی این جنابان تشکر وقدر دانی می نمایم.
    ما تورک ومغل نژادان باید فعالیت وهمبستگی ملی خویش را چند برابر بسازیم،چون از سیصد سال به اینطرف نسل ونژاد ما که زمان حاکم شرق وغرب عالم بود به یک انحطاط فکری وتمدنی مواجه شده اگر چه که رفته رفته می رویم که مجد وعظمت گذشته را بدست بیاوریم ولی مخصوصا در افغانستان به فعالیت ها وآگاهی بخشی های زیاد نیاز داریم.
    اگر تمدن وحکومت های هزاران سال گذشته این سرزمین ها واطرافش را به مطالعه بگیریم ما وارثان واقعی این تمدن وشکوه تاریخی هستیم.چه کسی غیر از اقوام غیور تورک می تواند خودرا کوشانی یا خوارزم شاهی یا غوری وغزنوی بداند.پشتون ها کوشش دارند بعضی از نویسنده گان شان که خودرا کوشانی و باقی مانده تمدن های گذشته معرفی کنند که سند خودرا چند کلمه تورکی مغولی مانند جرگه ولوس واز این نوع کلمات بیاورند وخودرا به تمدن کوشانی ودیگر جکومت ها واقوام گذشته بچسپانند.ولی بیائید کمی واقع نگرانه تر بیاندیشیم!چه کسی غیر از ما می تواند کوشانی وغوری وغزنوی باشد؟؟؟
    جنبش تورک نژادان در تمام منطقه جان وتوان تازه یی گرفته ترکیه امروز در تمتم جهان اسلام نمونه پیشرفت ونظم تلقی می شودودر راه تبدیل شدن بعنوان الگوی تمام جهان اسلام است.بعد از سقوط شوروی سابق قدرت های خان نشین های سابق ترکستان در اذهان زنده میشود وامروز قزاقستان واوزبیکستان پیشروان قافله تمدن در این منطقه هستند وهر روز بر توان وپیشرفت شان افزوده میشود.
    در افغانستان نیز چهار قوم بزرگ تورک نژاد وجود دارد که با اتحاد ودور هم جمع شدن می تواند سرنوشت افغانستان را به طرف مثبت وپیشرفت وصلح تغیر بدهد
    .
    نویسنده: آتیلایکشنبه 20 آبان1386 ساعت: 0:51به ادامه!
    اقوام بزرگی مانند اوزبیگ ها تورکمن ها آزره ها واویماق ها،اگر چه اقوام دیگری مانند بیات ها قرقیز های بدخشان وقزلباش ها ومغول های هرات نیز برادران هم خون وهم نژاد وهم سرنوشت ما هستند که ما باید آنها را نیز در جمع خود داشته باشیم.ولی اتحاد آزره ها اویماق ها اوزبیگ ها وتورکمن ها حیاتی وسرنوشت ساز است.وما نسل تحصیل کرده تورکنژادان باید این هدف مقدس را تعقیب کنیم واین اقوام برادر وهم خون وهم سرنوشت را متحد ویکپارچه بسازیم
    ( تاكه آغاز وحدت ملی تمام اقوام افغانستان را شكل داده باشيم ).
    به امید اتحاد چزره اوزبیگ تورکمن واویماق وباقی اقوام تورک ومغل
    بخاطر ايجاد وحدت ملی تمام مردم افغانستان
    .
    نویسنده: اتیلایکشنبه 20 آبان1386 ساعت: 0:56
    با عرض معذرت،کلمه آزره درست است
    !
    نویسنده: هزارهچهارشنبه 23 آبان1386 ساعت: 22:5
    با عرض ادب خدمت همه دوستان و به خصوص پژوهشگر آقای دکتر همت فاریابی

    نویسنده: علی هوشمندجمعه 25 آبان1386 ساعت: 1:29
    با سلام وعرض ادب!
    ضمن تشکر از لطف اقای ضیایی مدیر وبلاگ کاتب هزاره که لینک وبلاگ زمین داور را نیز درلیست لینک های تان قرار داده اید.
    اینک با آدرس نو در خدمت دوستان وخواننده گان گرامی هستم.اگرچه بعلت مصروفیت بیش از حد مجال نوشتن نیست.ولی کوشش می شود در حد توان ووقت چیزی برای خواندن در وبلاگ قرار گیرد.
    ضمن تشکر مجدد خواهشمندم آدرس جدید را درلیست قرار دهید.
    درضمن از مقاله جناب محترم همت فاریابی کمال استفاده را بردم.امید است که قلم بدستان دیگر جامعه نیز دست بکار شوند وجواب این شئونیست ها وتر سو را بدهند ،که همیشه بانام های مستعار می نویسند وبه نفاق واختلاف دامن می زنند.ولی این سبک مغزان بدانند از این مکر ها وحیله های روباه صفتانه هیچ نفع وعایدی نخواهند داشت جز اینکه با تیشه به پای لنگ خود ها بزنند واین پای لنگ را لنگ تر کنند.امید است که نفاق اندازازان رذل وبی هویت به هوش آیند ودر اینده این خطا را تکرار نکنند.وب سایت پست الکترونیک

    نویسنده: دكتور همت فاريابیپنجشنبه 15 آذر1386 ساعت: 16:6
    دوستان و عزيزان تورك ازره ، اميدوارم كه سلام من را بپذيريد .
    ازينكه از نظريات من نسبت به تورك های حماسه آفرين هزاره پشتيبانی كرده ايد باعث قوت قلبم گرديد و من به شما و تمامی تورك های افغانستان و هر آن شهروند ( چه تورك ، چه تاجيك و چه پشتون ) كه هويت همديگر را صادقانه ميپذيرند و وفادار به ايجاد ملت و مدنيت در كشور هستند ، افتخار ميكنم و جواب ما تورك تبار ها در طول تاريخ با ديگران صادقانه بوده است و از ديگران همين توقع را داريم كه با ما صادق باشند . ازينكه من بعداز دير زمانی به پيامهای منتشره شما لبيك ميگويم معذورم بداريد ، زيراكه رسيدگی به موقع به تمام سايت های عزيزان نسبت تراكم بعضی وجايب غير منتظره تا حدودی دشوار است .
    به هرحال من خوشبخت هستم كه نامه های پرلطف و نظريات ذيقيمت شما را مطالعه كردم .
    به اميد بيداری و تلاشهای خستگی ناپذير شما در راستای سربلندی مردم زحمتكش افغانستان
    خدمتگار شما
    همت فاريابی وب سایت پست الکترونیک

    نامه داكتر بصير بينا از جرمنی

    نامه داكتر بصير بينا از جرمنی
    سوم دسامبر 2007 ميلادی
    داكتر صاحب همت فاريابی سلام اميدوارم كه موفق باشيد .
    امروز در سايت زيباى شما اعلاميه روشتفكران برون مرزى وهوا داران جنبش ملى اسلامى افغانستان را خواندم كه با اين اعلاميه صددرصد موافق وهم صدا ميباشم و ازان بشتيبانى بيدريغ مينمايم.
    كارى خوبي صورت گرفته است كه نقاب ازروي اين خود فروخته گان و بزدلان جنون آميز برداشته شده است .اين دلال هاى اجتماعی- سياسى بخاطر بدست آوردن چند قران به اقوام افغانستان به بهانه های مختلف دشنام ميدهند كه اين عمل غيرانسانی آنها توهين به تمام ملت افغانستان ميتواند تلقی گردد ,قهرمانان واقعى را كه از اعماق جامعه و مردم برخاسته اند ، بخاطر خوشخدمتی به باداران قدرت باخته و خرد باخته خود دشنام ميدهند , نمايندكان منتخب مردم رابنام ناقضين حقوق بشر توهين و تحقير ميكنند توهين وتحقير ميكنند , من فكر نميكنم كه تقريبآ سه صدو پنجاه نمايندگان مردم همه جنايت كار و ناقضين حقوق بشر باشند ، واضح است كه افغان ملتی ها يكجا با شعله يی ها و طالبان نيكتائی دارد بخاطر منزوی ساختن ديگران دست به چنين اعمال شيطانی ميزنند و به خاطر آن به رهبران برخاسته از عمق مردم بخصوص غير بشتون ها از طريق منابع مختلف خاصتآ تلويزيون مسكينزوى لندهورناسزا ميكويند.مسكينزويی « مسكين يار » كه همه ميدانند و خبر دارند كه يك آدم جنايتكار بوده و ميگويند كه اسناد وجود دارد كه همينگونه اشخاص و افراد جنايت پيشه در زمان حكومت چپی ها ، چندين بار به آب آشاميدنی دختران كابل زهر انداختند و همينگونه افراد درنده خو و حيوان صفت بودند كه در كابل بروی دختران بی چادری و پطلون پوش تيزاب پاش ميدادند و حالا آنها از حقوق بشر لاف ميزنند .هم باند اين افراد خانمی بنام سجيه كه از طفيلی های رژيم ننگين ظاهرشاهی ميباشد كه مسلك اين فاميل ها در آنزمانها رقاصی و مداری گری و خوش گذراندن اوقات درباريان بود و امروز بياد آن نان و نمك طفيلی حسرت ميزنند و ديوانه وار غرق جنون هستند . براستی هم اين خانم رقاصه در قسمت های جاده ميوند دوكان تن فروشی باز كرده بود و بعد ها عين وظيفه را در كارته پروان در دوكان آرايشگری !!! خود انجام ميداد و امروز او هم خود را « بی بی هفت پرده يی » معرفی كرده و از حقوق بشر دفاع ميكند !!!براستى روشنفكران جوان و هواداران جنبش ملی اسلامی افغانستان برهبری الحاج ستر جنرال عبدالرشيد دوستم خوب جواب دندان شكن داده اند.افراد مانند مسكينيارلندهور خواب رياست جمهوري را ميبيند و جندنفر كاسه ليس ديكر راهم به گرد خود جمع كرده است كه مصروف نفاق افگنی در جامعه ميباشد چونكه شعار بابای ملت آنها « تفرقه بانداز حكومت كن » بود
    شتر درخواب بيند بنبه دانه ..... كهى فش فش خورد كه دانه دانه
    داكتر بصير بينا از جرمنی
  • بازگشت به صفحه اصلی
  •